به گزارش خبرنگار مهر، هنگامی که در سال ۲۰۱۱ میلادی وقایع مربوط به قیام کشورهای اسلامی و عربی منطقه شروع شد، حزب عدالت و توسعه که در ترکیه بر سر کار بود سریعا به موضع گیری در این خصوص پرداخت
اما این رویکرد ترکیه و در راس آن اردوغان به سوریه و شخص بشار اسد به یکباره و پس از دیدارهایی که فرستادگان وی، وزیرامورخارجه وقت احمد داووداوغلو و رئیس سازمان اطلاعاتی ترکیه حاکان فیدان با بشار اسد در دمشق داشتند، به یکباره تغییر کرد و ترکیه به یکی از بزرگترین حامیان گروه های مخالف و حتی بعضا گروه های تروریستی که با دولت سوریه می جنگیدند تبدیل شد. اما دلیل این تغییر رفتار آنی و یکباره چه بود؟ اردوغان توسط فرستادگان خود از بشار اسد چه خواسته بود؟
از سوی دیگر چندی پیش هیئتی از احزاب مخالف و اپوزیسیون ترکیه و همچنین فعالان سیاسی مستقل این کشور دیداری از دمشق و با شخص بشار اسد داشتند که در نوع خود جالب توجه بود، جواب پرسش های مطرح شده در بالا را با پروفسور محمت یووا استاد دانشگاه دمشق و هماهنگ کننده دیدار هیئت ترک با بشار اسد مطرح کردیم، که مشروح آن در زیر می آید.
پروفسور محمت یووا (Mehmet Yuva)، محقق و نویسنده و استاد دانشگاه دمشق است. وی مترجم ویژه و مشاور بشار اسد رئیس جمهور سوریه و همچنین دارای روابط نزدیک شخصی با وی است، که این نزدیکی باعث شده تا وی دارای اطلاعات خاص و دست اولی از وقایع منطقه و مخصوصا سوریه باشد.
پروفسور یووا، سیاست منطقه ای حزب عدالت و توسعه و شخص آقای اردوغان را مخصوصا در مورد بحران سوریه چگونه ارزیابی می کنید؟
برای دانستن چرایی و علل نوع سیاست خارجی حکومت ترکیه به رهبری حزب عدالت و توسعه باید کمی به قبل برگردیم. اردوغان قبل از این بارها خودش عنوان کرده بود که به عنوان یکی از مجریان طرح خاورمیانه بزرگ که توسط ایالات متحده آمریکا برای منطقه طراحی شده، به شمار می رود.
اگر ریشه ای تر به مسئله نگاه کنیم، خواهیم دید که اصل روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه به خاطر این بود که رهبران و موسسین این حزب به آمریکای پس از ۱۱ سپتامبر که در فکر تغییر منطقه و حمله نظامی به عراق بود، قول مساعد داده بودند که در اجرای نقشه های ایالات متحده آمریکا در منطقه و حمله به عراق با این کشور همراهی تمام و کمالی را خواهند داشت. در درک و فهم این نقطه که اردوغان با قبول معاونت در اجرای طرح خاورمیانه بزرگ، زمینه روی کار آمدن حزب متبوعش را فراهم آورده است، بسیار لازم و ضروری است. حال چرا این موضوع را مطرح می کنم؟ علت این است که پروژه خاورمیانه بزرگ می خواهد تا نظام های سیاسی حاکم بر منطقه را از ریشه و به صورت بنیادی دگرگون سازد. البته کاملا مشخص است که این تغییرات وسیع نه به سود و منفعت مردم منطقه، بلکه در راستای منافع ایالات متحده آمریکا، از آن مهم تر منافع و امنیت اسرائیل، کنترل منابع غنی نفت و گاز موجود در منطقه و همچنین کنترل شاهراه های انتقال این منابع انرژی است و چنین اهدافی را دنبال می کند.
در واقع دولت اردوغان پیاده کننده طرح خاورمیانه بزرگ مورد نظر آمریکا بود؟
پروژه خاورمیانه بزرگ می خواهد با به کنترل درآوردن منابع و خطوط انتقال انرژی موجود در منطقه، آمریکا و متحدانش تنها بازیگر و تصمیم گیرنده در مورد نفت و گاز باشند. این پروژه می خواهد تا به شرکت های بزرگ نفتی جهان که به هفت خواهران نفتی شهرت دارند، در آینده نیز امکان ادامه امپراطوری شان را بدهد. این طرح به دنبال این است تا به اختلافات مذهبی در این منطقه دامن بزند و بدین وسیله زمینه ساز ادامه مناقشات میان جوامع و کشورهای منطقه باشد.
در همین راستا نیز به دو مورد و اتفاق مهم اشاره می کنم. اولی مربوط به ماه مارس ۲۰۰۳ میلادی است. در این برهه اردوغان و عبدالله گل تلاش بسیاری را کردند تا طرحی را در مجلس ترکیه به تصویب برسانند که در صورتی که این طرح تصویب می شد، ایالات متحده آمریکا اجازه می یافت تا بیش از ۶۰ هزار نفر از زبده ترین نیروهای عملیات ویژه خود را در بخش های جنوب شرقی ترکیه و در راستای مرزها با کشور عراق مستقر و برای اشغال این کشور از سمت شمال عملیات وسیعی را شروع کند. اما در آن مقطع زمانی و مخصوصا با روشنگری که اپوزیسیون و همچنین مخالفتی که رئیس ستاد فرماندهی ارتش ترکیه با این طرح کردند، این لایحه در مجلس تصویب نشد.
اما نکته دوم، این بود که برخلاف تصور غالب، پس از اشغال عراق به دست آمریکا، سوریه تبدیل به یکی از مهمترین کشورهای منطقه گشت. در سال ۲۰۰۴ میلادی کالین پاول وزیر امور خارجه وقت آمریکا سفری را به دمشق داشت و در این سفر با بشار اسد دیدار کرد. این دیدار بسیار مهم بود و در اوضاع کنونی منطقه که الان شاهد هستیم بسیار تاثیر داشت. دیدار بشار اسد و پاول از این جهت که چرا بعد از این دیدار اردوغان تبدیل به اجرای ماموریت محوله از سوی آمریکا شد و چرا هم اکنون به این شدت با بشار اسد ضدیت می کند بسیار مهم است. در دیدار مذکور وزیر امور خارجه آمریکا از اسد خواست تا به چندین خواسته ایالات متحده آمریکا عمل کند که عبارت بودند از: عدم کمک به اپوزیسیون عراق و هر گونه نیروی مردمی که مخالف حضور و اشغال کشورشان توسط آمریکا هست، قطع رابطه با گروه های مبارز فلسطینی که برای آزادی فلسطین با اسرائیل در حال مبارزه هستند و یا حداقل جلوگیری از فعالیت های نظامی این گروه ها، ایجاد فاصله با حرکت حزب الله لبنان، اما از همه مهم تر نیز تجدید نظر در روابط سوریه با متفق استراتژیک خود، یعنی ایران. اینها خواستهای آمریکا از بشار اسد بود که در دیدار کالین پاول در سال ۲۰۰۴ با وی مطرح شد.
هنگامی که بشار اسد، بسیاری از این خواست های آمریکا را رد کرد، مورد خشم شدید این کشور قرار گرفت و ما به راحتی این خشم و غضب مقامات آمریکایی نسبت به سوریه را در اظهارات این اشخاص و مخصوصا جورج بوش شاهد بودیم. در اواخر سال ۲۰۰۴ میلادی حمله قریب الوقوع ایالات متحده امریکا به سوریه، به صورت بسیار جدی مطرح بود. اما درجا زدن آمریکا و شکست های پی در پی در عراق و از این مهمتر نیز نقش فعال ایران در مبارزه علیه اشغال آمریکا در عراق مانع از این حمله و اشغال شد. وقتی آمریکا دید که حداقل فعلا امکان تصرف نظامی سوریه را ندارد، نقشه به زانو درآوردن سوریه را از شیوه نظامی به سیاسی تغییر داد و دست راست ایالات متحده آمریکا برای اجرای طرح سیاسی خود در مورد سوریه قطعا اردوغان و حزب مطبوعش عدالت و توسعه بود.
دیدار نوامبر ۲۰۰۵ میان اردوغان و بوش نیز در این میان بسیار مهم بود. در این دیدار به صورت رسمی اما پنهان، ماموریت فتح و اشغال سیاسی سوریه از درون به اردوغان داده شد. پس از این تاریخ هم شاهد روابط بسیار صمیمی و گرم ترکیه و سوریه هستیم و این روابط را حتی به صورت خانوادگی میان رهبران دو کشور شاهد هستیم که در نوع خود بی نظیر است. اما هدف اصلی از ایجاد چنین روابطی این بود که اردوغان به آمریکایی ها قول داده بود تا بشار اسد را با نفوذی که بر روی وی دارد از بلوک ضد امپریالیستی و مقاومت دور و به آمریکا نزدیک سازد.
حتی هنگامی که در سال ۲۰۱۱ این واقعه بهار دروغین عربی در منطقه شروع شد، در حالی که ترکیه از قیام مردم تونس، مصر و لیبی و حتی بحرین حمایت می کرد، نسبت به اعتراضاتی که در سوریه نیز کم و بیش شروع شده بود بی تفاوت بود، چرا که به آمریکا قول داده بود تا سوریه را با روشی ملایم و سیاسی به اردوگاه غرب بکشاند. اردوغان که آن زمان هنوز به رئیس جمهور سوریه برادر و عزیزم می گفت، دو شخص بسیار مهم را برای انتقال برخی پیام ها به دمشق فرستاد. اولی احمد داوداغلو وزیر امور خارجه وقت و دومی حاکان فیدان رئیس سرویس اطلاعاتی ترکیه بود. اگر به اظهارات اردوغان که درست قبل و بعد از این دیدارها صورت پذیرفته دقت کنید، این اظهارات در مورد دولت سوریه و شخص بشار اسد به یکباره تغییر پیدا کرد و خشم و غضب جای دوستی و برادری را گرفت.
هفته گذشته هیئتی متشکل از احزاب مخالف و اپوزیسیون ترکیه با رئیس جمهور سوریه بشار اسد دیداری را داشتند. از آنجایی که شما از هماهنگ کننده های این دیدار بودید و در جلسه نیز حضور داشتید و روابط شخصی نزدیکی نیز با بشار اسد دارید، آیا در دیدار هفته گذشته چیزی در مورد محتوای خواست های احمد داووداغلو و حاکان فیدان از بشار اسد مطرح شد؟ در آن مقطع اردوغان چه چیزی را از بشار اسد مطالبه می کرد؟
بله، طبیعتا در دیداری که با رئیس جمهور سوریه بشار اسد داشتیم، یکی ازسوال هایی که ازآقای اسد پرسیده شد، این موضوع بود. سوال این بود که، آقای اسد در حالی که قبل از شروع بحران سوریه میان شما و اردوغان روابط بسیار صمیمی و خاصی برقرار بود، این روابط چرا به یکباره گسست و دلیل خشم و غضب اردوغان اکنون نسبت به شما چیست؟ آقای بشار اسد در جواب این پرسش این پاسخ را داد که هنگامی که داوداوغلو و حاکان فیدان که حامل پیام هایی از سوی اردوغان بودند، به دیدارم آمدند، به نیابت از سوی اردوغان خواستند که به اخوان المسلمین پستهای وزارتی داده شود که بشار اسد در پاسخ به این خواسته آنها را در تضاد با قانون اساسی سوریه خوانده بود.
از آن موقع نیز اردوغان که رویای روی کار آوردن اخوان المسلمین از تونس تا مصر و از لیبی تا سوریه را در سر می پروراند، به یکباره دوستی صمیمی خود با سوریه و بشار اسد را به خشم و غضب تبدیل کرد.
از دیگر مسائل مطرح شده در دیداری که با بشار اسد داشتیم، امیدواری وی و روحیه بالای وی برای شکست دادن تروریست ها در اینده نزدیک بود. و وی عنوان کرد که اگر کمک دیگر کشورها به تروریستها نباشد، ارتش سوریه در کوتاه ترین زمان تمامی این گروه هه را شکست خواهد داد.